دیجیتال مارکتینگ

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

فهرست مطالب

دیجیتال مارکتینگ به معنای استفاده از ابزارهای دیجیتال مانند وب‌سایت‌ها، اپلیکیشن‌ها، دستگاه‌های تلفن همراه، شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو برای تبلیغ و فروش محصولات و خدمات است. این نوع بازاریابی شامل اصول مشابه با بازاریابی سنتی است و اغلب به عنوان یک روش مکمل برای ارتباط بهتر با مشتریان و درک رفتار آن‌ها استفاده می‌شود. بسیاری از شرکت‌ها تکنیک‌های بازاریابی سنتی و دیجیتال را در استراتژی‌های خود ترکیب می‌کنند.

با این حال، دیجیتال مارکتینگ چالش‌های خاص خود را نیز دارد. این نوع بازاریابی با گسترش اینترنت در دهه ۱۹۹۰ به سرعت محبوب شد و همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد.دیجیتال مارکتینگ چیست

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ به معنای استفاده از ابزارهای دیجیتال مانند وب‌سایت‌ها، اپلیکیشن‌ها، دستگاه‌های تلفن همراه، شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو برای تبلیغ و فروش محصولات و خدمات است. این نوع بازاریابی شامل اصول مشابه با بازاریابی سنتی است و اغلب به عنوان یک روش مکمل برای ارتباط بهتر با مشتریان و درک رفتار آن‌ها استفاده می‌شود. بسیاری از شرکت‌ها تکنیک‌های بازاریابی سنتی و دیجیتال را در استراتژی‌های خود ترکیب می‌کنند.

با این حال، دیجیتال مارکتینگ چالش‌های خاص خود را نیز دارد. این نوع بازاریابی با گسترش اینترنت در دهه ۱۹۹۰ به سرعت محبوب شد و همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد.

بازاریابی دیجیتال چگونه کار می‌کند؟

بازاریابی دیجیتال شامل مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و رسانه‌ها است که شرکت‌ها از آن‌ها برای تبلیغ محصولات و خدمات خود و افزایش سهم بازار استفاده می‌کنند. برای موفقیت در این نوع بازاریابی، ترکیبی از تبلیغات و ایجاد آگاهی در فروش ضروری است. بازاریابان حرفه‌ای این وظایف را یا به صورت داخلی در شرکت‌ها و یا به عنوان خدمات خارجی از طریق شرکت‌های بازاریابی انجام می‌دهند.

در گذشته، شرکت‌ها بیشتر بر بازاریابی از طریق چاپ، تلویزیون و رادیو تمرکز داشتند زیرا این روش‌ها تنها گزینه‌های موجود بودند. اگرچه این روش‌ها همچنان مورد استفاده قرار می‌گیرند، اینترنت به شرکت‌ها امکان دستیابی به مصرف‌کنندگان را به شکل دیگری فراهم کرد و بدین ترتیب بازاریابی دیجیتال پدید آمد.

توسعه فناوری‌ها و روندهای جدید شرکت‌ها را وادار کرد تا استراتژی‌های بازاریابی خود را تغییر دهند و بودجه‌های خود را بازبینی کنند. در اوایل دوران بازاریابی دیجیتال، ایمیل به یک ابزار بازاریابی محبوب تبدیل شد. سپس توجه‌ها به موتورهای جستجو مانند نت‌اسکیپ جلب شد که به کسب‌وکارها اجازه می‌داد تا آیتم‌ها و کلمات کلیدی را برچسب‌گذاری کنند تا دیده شوند. با توسعه پلتفرم‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک، شرکت‌ها توانستند داده‌های کاربران را ردیابی کرده و پیام‌های خود را به مخاطبان بسیار خاصی ارسال کنند.

امروزه، تلفن‌های هوشمند و سایر دستگاه‌های قابل حمل این امکان را برای شرکت‌ها فراهم می‌کنند که محصولات و خدمات خود را در هر مکان به مشتریان عرضه کنند. بر اساس مطالعه‌ای در مرکز تحقیقات پیو در سال 2022، 76 درصد از بزرگسالان آمریکایی از طریق تلفن‌های همراه خود خرید آنلاین انجام داده‌اند.

بازاریابی دیجیتال برخلاف تبلیغات چاپی یا تلویزیونی سنتی، می‌تواند تعاملی باشد و به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که با مخاطبان خود به شکل مستقیم و دوطرفه ارتباط برقرار کنند.

بازاریابی درونگرا در مقابل بازاریابی دیجیتال

بازاریابی درونگرا در مقابل بازاریابی دیجیتال

بازاریابی دیجیتال و بازاریابی درونگرا اغلب با هم اشتباه گرفته می‌شوند و دلیل خوبی هم دارد. هر دو از ابزارهای مشابهی مانند ایمیل و محتوای آنلاین برای جذب مشتریان بالقوه و تبدیل آن‌ها به مشتری استفاده می‌کنند. اما این دو رویکرد در نحوه استفاده از ابزارها و اهدافشان تفاوت‌هایی دارند.

بازاریابی دیجیتال بر چگونگی استفاده از هر ابزار برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی تمرکز دارد. استراتژی بازاریابی دیجیتال یک برند ممکن است شامل استفاده از چندین پلتفرم باشد یا تمام تلاش‌ها را بر روی یک پلتفرم متمرکز کند.

بازاریابی درونگرا یک رویکرد کل‌نگرانه دارد. ابتدا هدف را مشخص می‌کند، سپس بررسی می‌کند که کدام ابزارها به طور موثر به مشتری هدف می‌رسند و در چه مرحله‌ای از قیف فروش باید از آن‌ها استفاده شود.

مهم‌ترین نکته‌ای که باید در مورد بازاریابی دیجیتال و بازاریابی درونگرا بدانید این است که به عنوان یک متخصص بازاریابی، نیازی نیست بین این دو یکی را انتخاب کنید. در واقع، ترکیب این دو روش بهترین نتیجه را می‌دهد. بازاریابی درونگرا ساختار و هدفی برای بازاریابی دیجیتال فراهم می‌کند و اطمینان حاصل می‌کند که هر کانال بازاریابی دیجیتال در راستای یک هدف مشترک عمل می‌کند.

برای درک بهتر تفاوت بین بازاریابی درونگرا و بازاریابی دیجیتال میتوانید به وبسایت bizzyweb مراجعه کنید و متن کاملی از این تفاوت ها را در این سایت معتبر مطالعه بفرمایید. در قسمتی از این مقاله اینطور آمده است :

Digital marketing focuses on pushing your message in front of potential customers. Inbound marketing focuses on them finding you during their research. Let’s explore the differences between these two more in-depth and how you can utilize them both to start attracting your customers.

ترجمه : بازاریابی دیجیتال بر ارسال پیام شما در مقابل مشتریان بالقوه تمرکز دارد. بازاریابی درونگرا بر روی یافتن شما در طول تحقیقاتشان تمرکز دارد.

تفاوت بازاریابی دیجیتال در B2B و B2C

تفاوت بازاریابی دیجیتال در B2B و B2C

بازاریابی دیجیتال برای هر دو نوع شرکت‌های B2B (کسب‌وکار به کسب‌وکار) و B2C (کسب‌وکار به مصرف‌کننده) موثر است، اما روش‌ها و بهترین شیوه‌ها در این دو نوع بازاریابی به طور قابل توجهی متفاوت است.

مشتریان B2B معمولاً فرآیندهای تصمیم‌گیری طولانی‌تری دارند و به همین دلیل، قیف‌های فروش طولانی‌تری نیز دارند. در این نوع بازاریابی، ایجاد و حفظ روابط بلندمدت بسیار مهم است. استراتژی‌های بازاریابی برای مشتریان B2B بر مبنای منطق و شواهد است، به همین دلیل محتوای ارائه شده باید اطلاعاتی و مستند باشد. تصمیمات خرید در شرکت‌های B2B اغلب به مشارکت چندین نفر نیاز دارد، بنابراین مواد بازاریابی باید قابل اشتراک‌گذاری و دانلود باشد.

درک تفاوت های ظریف بازاریابی B2B در مقابل بازاریابی B2C هنگام ایجاد استراتژی بازاریابی دیجیتال شما ضروری است. این دو نوع بازاریابی به طور مشخص متفاوت هستند، به این معنی که استراتژی ها و تاکتیک هایی که برای رسیدن به آنها استفاده می کنید متفاوت خواهد بود.

هدف بازاریایبی B2C در دنیای دیجیتال امروز انتقال سریع مصرف کنندگان می باشد. در حالی که B2B بسیار پیچیده تر است. تفاوت های ظریف زیادی در مسیر بازاریابی B2B وجود دارد و چندین طرف و ذینفعان درگیر تصمیم گیری هستند.

بیایید تفاوت های اساسی بین بازاریابی B2B و B2C را بشکنیم.

 

B2BB2c
حجم کمتر ، قیمت بالاترحجم بالاتر، قیمت پایین تر
آموزش ، کاراییسرگرمی ، راحتی
روابط بین فردیرابطه معاملاتی
منطق و ویژگی هامیل و سود
اهداف بلند مدتاهداف کوتاه مدت
چرخه فروش طولانیچرخه فروش کوتاه

مشتریان B2C برعکس، به پیشنهادات کوتاه‌مدت و پیام‌های سریع پاسخ بهتری می‌دهند. تراکنش‌های B2C بیشتر مبتنی بر احساسات هستند و محتوای بازاریابی باید به گونه‌ای باشد که احساس خوبی در مشتری ایجاد کند و او را به خرید ترغیب کند. مشتریان B2C بیشتر به ارتباط شخصی با برند اهمیت می‌دهند.

البته برای هر قاعده‌ای استثنائاتی وجود دارد. به عنوان مثال، یک شرکت B2C که محصولی با قیمت بالا مانند خودرو یا کامپیوتر ارائه می‌دهد، ممکن است نیاز به محتوای آموزنده‌تر و جدی‌تری داشته باشد. بنابراین، استراتژی بازاریابی باید همیشه بر پایه نیازها و ویژگی‌های مشتریان، چه B2B و چه B2C، تنظیم شود.

بازاریابی دیجیتال B2B چیست؟

عامل تعیین کننده بازاریابی B2B در مقابل بازاریابی B2C، مخاطبان هدف شما هستند. در بازاریابی دیجیتال B2B، کمپین ها به سمت شرکت ها و سازمان ها هدایت می شوند تا مشتریان فردی.

کمپین های B2B به سمت افراد یا گروه هایی هدایت می شوند که برای شرکت خود تصمیم گیری می کنند. این می‌تواند چالش‌هایی ایجاد کند که به خلاقیت‌های متفاوت یا پیام متفاوتی نیاز دارد، زیرا ممکن است بازاریاب‌ها مستقیماً با یک تصمیم‌گیرنده سر و کار نداشته باشند. این چین و چروک بازاریابی B2B همچنین تمایل دارد که کل چرخه بازاریابی را در مقایسه با بازاریابی B2C طولانی تر کند.

برخی از نمونه های دنیای واقعی بازاریابی B2B عبارتند از:

  • یک شرکت SaaS که نرم افزار CRM را به مشاغل می فروشد.
  • شرکتی که ابزارهای بازاریابی ایمیلی را به آژانس های بازاریابی دیجیتال ارائه می دهد.
  • شرکتی که تجهیزات پزشکی یا نرم افزار را مستقیماً به مراکز درمانی می فروشد.
  • یک شرکت مشاوره که خدمات مشاوره ای را به سازمان های دیگر می فروشد.
بازاریابی دیجیتال B2C چیست؟

تفاوت بین بازاریابی B2B و B2C در این است که B2B از رسانه ها، پیام ها و خلاقیت برای هدف قرار دادن تصمیم گیرندگان، که می توانند تیم های بزرگ و مدیران باشند، استفاده می کند. از سوی دیگر، کمپین های بازاریابی B2C بر دسترسی مستقیم به مصرف کنندگان تمرکز دارند.

نمونه هایی از بازاریابی مستقیم B2C عبارتند از:

  • آژانس املاکی که مستقیماً با خریداران و فروشندگان خانه سر و کار دارد.
  • یک نمایندگی خودرو که مستقیماً به خانواده ها اتومبیل می فروشد.
  • یک شرکت آرایشی که مستقیماً به مشتریان خود در فروشگاه‌های خرده‌فروشی می‌فروشد.
  • خانواده‌ای که خدمات پخش ویدیوی درخواستی (VOD) را مستقیماً از فیلمو یا دیگر سایت های مشابه خریداری می‌کنند.
تفاوت در استراتژی های برنامه ای برای B2B در مقابل B2C
  1. استراتژی مخاطب: به چه کسانی می‌خواهید برسید

شناسایی مخاطبان هدف، لحن و چارچوبی را برای برنامه ریزی کمپین شما تعیین می کند. شما می توانید یک استراتژی اثبات شده و خلاقیت های چشم نواز داشته باشید، اما بدون تحقیقات بازار، کمپین های شما ممکن است با مشکل مواجه شوند.

ایجاد تصویری واضح از مشتری ایده‌آل و سفر آنها در هر مرحله از چرخه بازاریابی، راهی عالی برای ارتقای سطح رویکرد هدف‌یابی شماست.

عواملی که باید برای مخاطبان هدف B2C در نظر گرفت:

  • سفر مصرف کننده معمولاً شامل تصمیم گیرندگان کمتری است، اغلب فقط یک فرد.
  • مصرف کننده در کنترل است و خودش تصمیم می گیرد که یک محصول یا خدمات را بخرد.
  • خرید می تواند ناشی از یک تصمیم سنجیده و مبتنی بر تحقیقات باشد یا یک تصمیم بسیار پراکنده و ناگهانی و مبتنی بر احساسات باشد.

در بازاریابی B2C، یکی از موثرترین استراتژی هایی که باید در نظر گرفت، هدف گذاری مجدد است. این استراتژی را می توان برای یادآوری به مشتریانی که قبلاً از سایت شما بازدید کرده اند، از پیشنهاداتی که در ابتدا علاقه آنها را برانگیخت استفاده کرد. هدف‌گیری مجدد یک تاکتیک بسیار مؤثر است، زیرا میل کاربر را برای آن لمس شخصی‌شده هنگام دیدن یک تبلیغ برآورده می‌کند.

عواملی که برای مخاطبان هدف در برنامه نویسی برای B2B باید در نظر گرفته شود:

  • افراد ابتدا باید آگاه باشند که مشکلی وجود دارد یا راه حل مؤثرتر یا کارآمدتری وجود دارد.
  • گام بعدی آنها تحقیق و کشف راه حل های موجود خواهد بود – مخاطبان هدف B2B بسیار خاص هستند.
  • برای بازاریابان، بخش دشوار نه تنها شناسایی این تصمیم گیرندگان در سازمان است، بلکه یافتن راه هایی برای ارتباط با آنهاست.

برای بازاریابی B2B، استفاده از شرکای داده‌های شخص ثالث را در نظر بگیرید تا از قابلیت‌های هدف‌یابی بازاریابی مبتنی بر حساب (ABM) و بخش‌های سفارشی آن‌ها برای هدف‌یابی بر اساس عنوان شغل یا سابقه‌ای که از محصول یا خدمات B2B شما سود می‌برد، استفاده کنید.

از طرف دیگر، تلاقی مخاطبان شخص ثالث توسط بخش‌های شغلی با بخش‌های سفارشی از کاربرانی که به طور فعال موضوعات مرتبط با کسب و کار شما را به صورت آنلاین مطالعه می‌کنند، می‌تواند به شما کمک کند به آن مخاطبان خاص دسترسی پیدا کنید.

  1. استراتژی قیف : نقاط حساس را در قیف فروش شناسایی کنید.

همه تصمیمات خرید ماهیت کاملاً خطی ندارند. با درک نحوه اجرای یک استراتژی کل نگر با قیف کامل، می توانید مکان مخاطب ایده آل خود را در قیف خود بیابید و خود را برای موفقیت آماده کنید.

ملاحظات برای B2C:

  • حصول اطمینان از اینکه مخاطبان شما در کل سفر خرید خود تجربه ای جامع دریافت می کنند بسیار مهم است. همانطور که مشتریان بالقوه شما در قیف فروش شما حرکت می کنند، تحقیقات خود را در مورد برند و مناسب بودن آن از طریق بررسی محصول انجام می دهند و محصولات شما را با رقبای شما مقایسه می کنند.
  • مرتبط بمانید و تجربه مشتری را با یک فرآیند تسویه حساب ساده بهبود ببخشید. این به شما یک مزیت رقابتی می دهد.

ملاحظات B2B:

  • با تولید محتوای بسیار مرتبط و آموزنده، روی پرورش و ایجاد روابط با مخاطبان خود سرمایه گذاری کنید. این می تواند به الهام بخشیدن ایده هایی در مورد اینکه چگونه راه حل شما می تواند سودمند باشد و تغییری اساسی در کسب و کار آنها ایجاد کند کمک کند.
  • مرحله تبدیل قیف در بازاریابی B2B دوگانه است. مرحله تبدیل B2B نیاز به انجام هر دو تبدیل نرم و سخت دارد. یک تبدیل نرم می تواند دانلود کتاب الکترونیکی، کاغذ سفید یا مطالعه موردی، ثبت نام برای یک وبینار، یا درخواست نسخه نمایشی باشد. در مقابل، یک تبدیل سخت، توافق قراردادی یک فروش خواهد بود.

از آنجایی که ساختار هر شرکت B2B هنگام تصمیم گیری تجاری متفاوت است، به طور متوسط ​​ممکن است 16.7 هفته یا بیشتر طول بکشد و 6 تا 10 تصمیم گیرنده به انتخاب یک پیشنهاد B2B برای آزمایش ادامه دهند.

  1. استراتژی خلاقانه برای جلب توجه مخاطب

با توجه به نقاط بسیار زیاد در مسیر سفر مخاطب اجرای یک کمپین کامل به جهت اطمینان از اینکه برند شما در هر مرحله از این سفر مشتری حضور دارد بسیار حائز اهمیت می باشد. مشخص کنید که مخاطبان شما در کدام قسمت از محتوا توجه بیشتری به خرج می دهند و مطابق با خواسته ی آن ها اهداف استراتژی خود را بچینید.

با چرخه فروش طولانی تر، به اشتراک گذاری محتوا، مانند یک پست وبلاگ، برای جلب مشارکت مصرف کنندگان، در مرحله تحقیق و راهنمایی آنها به سمت توجه به محصول شما ضروری است. برای انجام این کار به طور موثر به انواع مختلفی از خلاقیت تبلیغاتی نیاز است.

ملاحظات خلاقانه B2C:

  • از پیام‌های خلاقانه استفاده کنید که نسبتاً گسترده و به راحتی توسط طیف گسترده‌ای از مصرف‌کنندگان قابل درک است. معمولاً قیمت محور.
  • از زبانی استفاده کنید که احساسات را ایجاد کند.
  • نمونه‌هایی از تماس برای اقدام (CTA) عبارتند از: «اکنون خرید کنید» یا «امروز خرید کنید».

ملاحظات خلاقانه B2B:

  • پیام‌های خلاقانه باید با حرفه‌ای‌های B2B صحبت کنند که بیشتر به جای قیمت، سود محور هستند.
  • از زبانی استفاده کنید که کاربران را تشویق کند تا فرآیند کشف یا یادگیری بیشتر درباره برند و پیشنهاد شما را آغاز کنند.
  • نمونه‌هایی از CTAهای متمرکز بر تحقیق عبارتند از: «اکنون جستجو کنید»، «بیشتر بدانید» یا «اکنون شروع کنید».

انواع دیجیتال مارکتینگ

 
 

کانال‌های بازاریابی دیجیتال از دهه ۱۹۹۰ به سرعت تکامل یافته و همچنان در حال پیشرفت هستند. در اینجا ۱۰ کانال رایج بازاریابی دیجیتال که امروزه به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرند، معرفی شده‌اند.

انواع دیجیتال مارکتینگ

 

تبلیغات بومی

تبلیغات بومی در حوزه دیجیتال مارکتینگ

تبلیغات بومی نوعی بازاریابی مخفیانه است که هدف آن ترکیب شدن با محتوای اطراف به گونه‌ای است که کمتر به چشم بیاید. این نوع تبلیغات در پاسخ به بدبینی مصرف‌کنندگان امروزی نسبت به تبلیغات آشکار شکل گرفته است. بسیاری از مصرف‌کنندگان با این فرض که تبلیغ‌کننده برای نمایش تبلیغ هزینه کرده، به آن به چشم تبلیغ مغرضانه نگاه می‌کنند و آن را نادیده می‌گیرند.

تبلیغات بومی این مشکل را با ارائه اطلاعات یا سرگرمی قبل از هر گونه تبلیغات حل می‌کند، به طوری که جنبه تبلیغاتی آن کمتر به چشم می‌آید. با این حال، بسیار مهم است که تبلیغات بومی به وضوح برچسب‌گذاری شوند. استفاده از کلماتی مانند «تبلیغ» یا «اسپانسر» به خوانندگان کمک می‌کند تا بدانند که با یک تبلیغ مواجه هستند. اگر این اعلان‌ها پنهان باشند، خوانندگان ممکن است بدون آگاهی از تبلیغ بودن محتوا، زمان زیادی را صرف آن کنند و بعداً احساس فریب‌خوردگی کنند.

وقتی مشتریان شما دقیقاً بدانند که چه چیزی دریافت می‌کنند، احساس راحتی بیشتری با محتوا و برند شما خواهند داشت. تبلیغات بومی ممکن است کمتر از تبلیغات سنتی جلب توجه کنند، اما نباید گمراه‌کننده باشند.

بهینه سازی موتور جستجو (سئو)

بهینه سازی موتور جستجو ( سئو )

سئو یا بهینه‌سازی موتور جستجو، در واقع یک ابزار بازاریابی است که اهمیت بیشتری نسبت به خود بازاریابی دارد. مفهوم آن به عنوان “هنر و علم جذب وب‌سایت‌ها برای موتورهای جستجو” توصیف می‌شود. برای کسب اطلاعات بیشتر و مطالعه جامع تر پیرامون سئو و بهینه سازی موتورهای جستجو پیشنهاد میکنیم محتوای سئو چیست را مطالعه بفرمایید.

جنبه “هنر و علم” در سئو بسیار حائز اهمیت است. این فرایند یک علم است زیرا برای دستیابی به بالاترین رتبه ممکن، نیازمند تحقیق و ارزیابی فاکتورهای مختلف است. امروزه، عوامل اساسی که در بهینه‌سازی وب‌سایت باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:

  • کیفیت محتوا
  • تعامل کاربری
  • سازگاری با دستگاه‌های موبایل
  • تعداد و کیفیت لینک‌های ورودی

استفاده استراتژیک از این عوامل سئو را به یک علم تبدیل می‌کند، اما غیرقابل پیش‌بینی بودن نتایج آن، آن را به یک هنر تبدیل می‌کند.

در سئو، هیچ روش یا قانون ثابتی برای رتبه‌بندی بالا وجود ندارد، زیرا الگوریتم‌های موتورهای جستجو مانند گوگل به طور مداوم تغییر می‌کنند. بنابراین، پیش‌بینی دقیق آینده آن غیر ممکن است. بهترین راهکار این است که عملکرد وب‌سایت خود را با دقت نظارت کرده و بر اساس آن بهینه‌سازی‌های لازم را انجام دهید.

اتوماسیون بازاریابی

اتوماسیون بازاریابی از نرم‌افزارهایی برای اجرای کمپین‌های بازاریابی دیجیتال استفاده می‌کند و کارایی و ارتباط تبلیغات را بهبود می‌بخشد. طبق آمارها، 90٪ از مصرف‌کنندگان در ایالات متحده محتوای شخصی‌سازی شده را جذاب یا بسیار جذاب می‌دانند، و 81٪ می‌خواهند برندهایی که با آن‌ها تعامل دارند، آنها را بهتر درک کنند. همچنین، 77٪ از شرکت‌ها به ارزش شخصی‌سازی در زمان واقعی اعتقاد دارند، اما 60٪ با چالش‌های آن مبارزه می‌کنند.

اتوماسیون بازاریابی به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد که با انتظارات شخصی‌سازی همگام شوند. این به برندها این امکان را می‌دهد:

  • داده‌های مشتری را جمع‌آوری و تحلیل کنند.
  • کمپین‌های بازاریابی هدفمند طراحی کنند.
  • پیام‌های بازاریابی را در زمان مناسب به گروه‌های هدف مناسب ارسال و منتشر کنند.

بسیاری از ابزارهای اتوماسیون بازاریابی از تعامل یا عدم وجود آن با یک پیام خاص برای تعیین زمان و نحوه هدف بعدی استفاده می‌کنند. این تنظیمات بلادرنگ به شما امکان می‌دهند تا به طور موثر یک استراتژی بازاریابی سفارشی برای هر مشتری بدون سرمایه‌گذاری زمان اضافی ایجاد کنید.

تبلیغات پرداخت به ازای هر کلیک

تبلیغات پرداخت به ازای هر کلیک

تبلیغات پرداخت به ازای کلیک یا PPC به این معنا است که شما یک تبلیغ را در یک پلتفرم قرار می‌دهید و برای هر بار کلیک بر روی آن پرداخت می‌کنید. روش و زمانی که مردم تبلیغ شما را مشاهده می‌کنند کمی پیچیده‌تر است. زمانی که یک نقطه در صفحه نتایج موتور جستجو (که به عنوان SERP نیز شناخته می‌شود) در دسترس قرار می‌گیرد، موتور جستجو فضا را با حراجی شبه فوری پر می‌کند. یک الگوریتم هر تبلیغ را بر اساس عواملی اولویت‌بندی می‌کند، از جمله:

  • کیفیت تبلیغ
  • ارتباط با کلمه کلیدی
  • کیفیت صفحه فرود
  • مبلغ پیشنهادی

هر کمپین PPC دارای یک یا چند اقدام هدف است که می‌خواهید بعد از کلیک بیننده انجام دهد. این اقدامات به عنوان تبدیل شناخته می‌شوند و می‌توانند شامل معاملات خریداری شده یا اقدامات غیرمعاملاتی مانند ثبت‌نام در خبرنامه شما یا تماس با دفتر خانه شما باشند.

مهم نیست که اهداف شما چیست، شما می‌توانید آن‌ها را در پلتفرم انتخابی خود پیگیری کنید تا بفهمید که کمپین شما چگونه عمل می‌کند.

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا در دنیای دیجیتال، بر پایه استفاده از محتوای جذاب برای جلب توجه و جذب مشتریان بالقوه تکیه دارد. این اصطلاح برای توصیف انواع مختلف محتواهایی که می‌توان در کمپین‌های بازاریابی دیجیتال ارائه داد، به کار می‌رود.

بازاریابی محتوا می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جمله وبلاگ‌ها، اینفوگرافیک‌ها، کاغذهای سفید، کتاب‌های الکترونیکی، ویدئوها، پادکست‌ها، آزمون‌ها، اسلایدها و وبینارها. بر خلاف تبلیغات مستقیم، بازاریابی محتوا به صورت آشکارانه تبلیغات نمی‌کند، بلکه از روش‌های ظریف‌تری برای انتقال اطلاعات، آموزش و یا اثرگذاری بر بازار مورد نظر استفاده می‌کند.

شما می‌توانید از بازاریابی محتوا برای ایجاد توانمندی در زمینه‌های خاص یا به منظور ایجاد شهرت برای برند خود استفاده کنید. یکی از مزایای کلیدی بازاریابی محتوا این است که می‌توانید این کار را تقریباً با هر بودجه‌ای انجام دهید. اگر تمایل دارید، می‌توانید با استفاده از روش “خودتان انجام دهید” (DIY) برای بازاریابی محتوا، صرفه‌جویی کنید یا اگر بودجه‌ی شما اجازه دارد، با استفاده از کپی‌رایترها، فیلم‌برداران، طراحان و دیگر متخصصان، محتوای بازاریابی را توسعه دهید.

بازاریابی ایمیلی

بازاریابی ایمیلی

مفهوم بازاریابی ایمیلی به سادگی این است که شما یک پیام تبلیغاتی ارسال می‌کنید و امیدوارید که مخاطبان شما بر روی آن کلیک کنند. اما، اجرای آن بسیار پیچیده‌تر است. ابتدا باید اطمینان حاصل کنید که ایمیل‌های شما به درستی مورد بررسی قرار می­گیرند. این به این معنی است که باید یک لیست مخاطبین انتخاب کنید که:

  • محتوای مفیدی را هم در متن ایمیل و هم در خط موضوع (Subject Line) ایمیل ارائه می‌دهد.
  • به وضوح مشخص می‌کند که چه نوع ایمیل‌هایی به مخاطبان ارسال خواهد شد.
  • گزینه‌ی لغو اشتراک را به صورت واضح ارائه می‌دهد.
  • ایمیل‌های تراکنشی و تبلیغاتی را با هم ادغام می‌کند.

هدف شما این است که مخاطبان بالقوه شما ایمیل‌های شما را به عنوان یک خدمت ارزشمند و نه فقط یک ابزار تبلیغاتی ببینند.

بازاریابی ایمیلی به عنوان یک تکنیک اثبات شده و مؤثر شناخته شده است؛ 89 درصد از متخصصان این را به عنوان مؤثرترین ابزار تولید سرنخ خود ذکر کرده‌اند.

وقتی از تکنیک‌های دیگری مانند اتوماسیون بازاریابی استفاده می‌کنید که به شما امکان می‌دهد ایمیل‌های خود را برای بهتر بخش‌بندی و زمان‌بندی بهتر برای نیازهای مخاطبان خود برآورده کنید، این وضعیت را بهبود خواهد داد.

بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی

بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی

 

بازاریابی از طریق رسانه‌های اجتماعی به معنای افزایش ترافیک و افزایش آگاهی از برند از طریق جذب افراد به بحث‌های آنلاین است. پلتفرم‌های محبوب برای این نوع بازاریابی شامل فیس‌بوک، توییتر و اینستاگرام هستند، در حالی که لینکدین و یوتیوب نیز در این رقابت فاصله زیادی ندارند.

بازاریابی رسانه‌های اجتماعی بر اساس مشارکت فعال مخاطبان انجام می‌شود و به عنوان یک روش محبوب برای جلب توجه مطرح شده است. برای بازاریابان B2C، این روش با 96٪، محبوب‌ترین رسانه محتوا است و در فضای B2B نیز در حال افزایش می‌باشد. طبق گزارش موسسه بازاریابی محتوا، 61 درصد از بازاریابان B2B در سال جاری استفاده خود را از رسانه‌های اجتماعی افزایش داده‌اند.

این نوع بازاریابی امکان ارزیابی معیارهای تعامل داخلی را فراهم می‌کند که برای درک دقیق تر دسترسی به مخاطبان بسیار مفید است. شما باید تصمیم بگیرید که کدام نوع تعامل برای شما اهمیت بیشتری دارد، آیا تعداد اشتراک‌گذاری‌ها، نظرات یا کلیک‌های سایت شما مهم‌تر است.

هدف اصلی از استراتژی بازاریابی رسانه‌های اجتماعی ممکن است حتی خرید مستقیم نباشد. بسیاری از برندها از این روش برای شروع گفتگو با مخاطبان خود استفاده می‌کنند به جای اینکه آنها را به خرید فوری تشویق کنند، به خصوص در مورد برندها یا محصولاتی که برای خریدهای فوری مناسب نیستند و یا بازاریابی مخاطبان مسن را هدف قرار داده‌اند. انتخاب روش مناسب بستگی به اهداف شرکت شما دارد.

بازاریابی وابسته

بازاریابی وابسته یا affiliate marketing

بازاریابی وابسته به شما این امکان را می‌دهد که از طریق تبلیغ کسب و کار دیگران درآمد کسب کنید. شما می‌توانید به عنوان پروموتور یا شریک همکاری کنید که با محصولات یا خدمات مروجانه همکاری می‌کند. اما روند کار در هر دو حالت مشابه است.

این نوع بازاریابی بر اساس مدل سهم درآمد عمل می‌کند. به عنوان وابسته، هر بار که شخصی کالایی که شما تبلیغ می‌کنید را خریداری کند، کمیسیونی به شما تعلق می‌گیرد. اگر به عنوان ارائه‌دهنده فعالیت می‌کنید، به ازای هر فروشی که از طریق شما انجام می‌شود، به شریک وابسته پرداخت می‌کنید.

برخی از بازاریابان وابسته فقط انتخاب می‌کنند که محصولات یک شرکت را بررسی و تبلیغ کنند، ممکن است این به صورت مقالات در وبلاگ‌ها یا سایت‌های شخص ثالث انجام شود، در حالی که دیگران با چندین فروشنده همکاری می‌کنند.

برای شروع به عنوان یک وابسته یا پیدا کردن یکی، ارتباط برقرار کردن با شریک مورد نظر اولین قدم است. می‌توانید از پلتفرم‌های طراحی شده برای اتصال شرکت‌های وابسته به خرده‌فروشان استفاده کنید یا به عنوان یک برنامه خرده‌فروشی شرکت کنید یا آن را راه‌اندازی کنید.

اگر به عنوان خرده‌فروش فعالیت می‌کنید و تمایل به همکاری مستقیم با شرکت‌های وابسته دارید، بسیاری از فرصت‌هایی وجود دارد که می‌توانید به منظور جذب مروجین بالقوه برنامه خود را جذاب کنید. باید ابزارهای لازم برای موفقیت، از جمله مشوق‌هایی برای نتایج عالی و پشتیبانی بازاریابی و محتواهای آماده، را برای این شرکت‌های وابسته فراهم کنید.

بازاریابی ویدیویی

بازاریابی ویدئویی

بازاریابی ویدیویی جذاب است برای اینکه کاربران اینترنت، پیش از خرید، با تماشای آموزش‌ها، مطالعه نظرات یا تنها استراحت از روزمره‌هایشان، آشنا شوند. بازاریابان می‌توانند از چندین پلتفرم بازاریابی ویدیویی مانند ویدیوهای فیسبوک، اینستاگرام و تیک‌تاک استفاده کنند تا کمپین‌های خود را اجرا کنند. شرکت‌ها بیشترین موفقیت را با استفاده از ویدیوهای بهینه شده برای سئو، یکنواخت‌سازی با بازاریابی محتوا و ادغام با کمپین‌های رسانه‌های اجتماعی به دست می‌آورند.

ارسال پیامک

شرکت‌ها و سازمان‌های غیرانتفاعی و نامزدهای سیاسی همچنین از پیام‌های متنی (معمولاً به عنوان پیام‌های کوتاه یا SMS شناخته می‌شوند) برای اطلاع‌رسانی درباره آخرین محصولات و تبلیغات خود استفاده می‌کنند. امروزه بسیاری از کمپین‌های بازاریابی این امکان را به مصرف‌کنندگان ارائه می‌دهند که از طریق یک پیام متنی ساده، پرداخت یا حمایت مالی را انجام دهند.

شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) در بازاریابی دیجیتال

بازاریابان دیجیتال، مانند همتایان سنتی‌شان، از شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) برای اندازه‌گیری عملکرد بلندمدت استراتژی‌های بازاریابی خود استفاده می‌کنند و این امکان را دارند تا ارزش کار خود را در مقایسه با رقبای خود بسنجند.

در زیر، به برخی از مهم‌ترین KPIهایی که بازاریابان برای ارزیابی عملکرد خود مورد استفاده قرار می‌دهند، اشاره شده است:

  1. نرخ کلیک (Click-through Rate – CTR): این KPI برای اندازه‌گیری کارایی تبلیغات آنلاین استفاده می‌شود. این به صورت درصدی از تعداد افرادی که بر روی یک تبلیغ خاص کلیک کرده‌اند نسبت به کل افرادی که این تبلیغ را مشاهده کرده‌اند، محاسبه می‌شود.
  2. نرخ تبدیل (Conversion Rate): این KPI به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چقدر از کل مخاطبانی که تبلیغات را مشاهده کرده‌اند، به اقدامات مانند خرید واکنش نشان داده‌اند. این نرخ به عنوان درصدی از مخاطبانی که تبلیغ را دیده‌اند واکنش می‌نمایند، محاسبه می‌شود.
  3. ترافیک رسانه‌های اجتماعی (Social Media Traffic): این KPI تعداد کاربرانی را که با پروفایل‌های رسانه‌های اجتماعی شرکت تعامل دارند، اندازه‌گیری می‌کند. این شامل فعالیت‌هایی مانند لایک، دنبال کردن، بازدید، اشتراک‌گذاری و دیگر اقدامات قابل اندازه‌گیری است.
  4. ترافیک وب‌سایت (Website Traffic): این KPI تعداد بازدیدکنندگان وب‌سایت یک شرکت را در بازه زمانی خاصی نشان می‌دهد. این معیار می‌تواند به شرکت‌ها کمک کند تا تأثیر تلاش‌های بازاریابی خود بر جذب کاربران به وب‌سایتشان را ارزیابی کنند.

این شاخص‌های کلیدی عملکرد به بازاریابان این امکان را می‌دهند تا بهترین استراتژی‌ها را برای جذب و نگه‌داشتن مخاطبان خود ارزیابی کنند و عملکرد خود را بهبود بخشند.

بازاریابی موبایلی

براساس تحقیقات گوگل، 27 درصد از مردم در سراسر جهان از جستجوی صوتی تلفن همراه استفاده می‌کنند. با افزایش سریع استفاده از تلفن‌های همراه، اهمیت بازاریابی موبایلی نیز بیشتر شده است. در دنیای دیجیتال امروز، وفاداری مشتری به سرعت واکنش نیاز دارد و تلفن‌های هوشمند بهترین ابزار برای پاسخگویی سریع به نیازهای مشتریان در هر زمان و مکان هستند.

برای برندهایی که می‌خواهند همواره در دسترس مشتریان خود باشند، بازاریابی موبایلی ضروری است. این به معنای تطبیق تمامی فعالیت‌های بازاریابی انجام‌شده بر روی دسکتاپ با موبایل و همچنین تسلط بر روش‌های خاص موبایلی مانند تبلیغات درون‌برنامه‌ای، پیامک و اپلیکیشن‌های پیام‌رسان اجتماعی است. این موضوع به‌ویژه برای برندهایی که مخاطبان جوان را هدف قرار می‌دهند، بسیار مهم است.

مزایا

  1. امروزه مشتریان زمان بیشتری را با تلفن‌های همراه خود می‌گذرانند تا دسکتاپ یا لپ‌تاپ، بنابراین بازاریابی موبایلی به شما کمک می‌کند تا در جایی که مشتریان بیشتر وقت خود را می‌گذرانند، حضور داشته باشید.
  2. امکان هدف‌گذاری دقیق‌تر با استفاده از موقعیت جغرافیایی یا بخش‌های خاصی از مخاطبان وجود دارد.

معایب

  1. فضای نمایشگر تلفن همراه نسبت به کامپیوتر کوچک‌تر است.
  2. تبلیغات موبایلی معمولاً نرخ کلیک پایینی دارند.
  3. افراد اغلب از دریافت پیام‌های تبلیغاتی در حین استفاده از تلفن همراه ناراضی هستند.

مراحل بعدی

بهینه‌سازی وب‌سایت و محتوای خود برای موبایل اولین گام ضروری است. وب‌سایت شما باید در تمامی دستگاه‌ها به خوبی نمایش داده شود و کار کند. می‌توانید یک اپلیکیشن ایجاد کنید، بازاریابی پیام‌رسانی فوری را به کار بگیرید، و خدماتی ارائه دهید که بر اساس مکان جغرافیایی کاربر تنظیم شده باشد. نکات کلیدی برای گام بعدی شما عبارتند از:

  • همه چیز را ساده و مختصر نگه دارید.
  • از متن‌های واضح و دکمه‌های بزرگ استفاده کنید.
  • برای مخاطبانی که صدای دستگاه خود را قطع کرده‌اند، روی ویدیوهای خود زیرنویس قرار دهید.

بازاریابی صوتی

رادیو از دوران طلایی پخش تجاری تا به امروز، همواره مورد توجه مخاطبان بوده است. از دهه 1920 تاکنون، عده‌ای از مردم همچنان به رادیو گوش می‌دهند، هرچند که از رادیوهای سنتی به رادیوهای اینترنتی مانند Spotify مهاجرت کرده‌اند. بازاریابی صوتی تنها به رادیو محدود نمی‌شود و شامل پادکست‌ها و دستیارهای هوشمند خانگی مانند Google Home و Amazon Alexa نیز می‌شود.

پادکست‌ها به طور فزاینده‌ای محبوب شده‌اند و مخاطبان را از رادیوهای سنتی به سوی خود جذب می‌کنند. مردم اغلب هنگام انجام کارهای روزمره یا فعالیت‌های دیگر، به پادکست‌ها گوش می‌دهند. برای موفقیت در بازاریابی صوتی، لازم است عادات مخاطبان هدف خود را درک کنید و به فعالیت‌هایی که ممکن است در حین گوش دادن به محتوای شما انجام دهند، فکر کنید. این شناخت به شما کمک می‌کند تا بازاریابی صوتی را به فرصتی بزرگ برای فروش برند خود تبدیل کنید.

مزایا

  1. رادیو و پادکست‌ها رسانه‌های مناسبی برای دسترسی به مخاطبان پرمشغله‌ای هستند که به دنبال محتوای در دسترس و قابل استفاده در حرکت هستند.
  2. تولید محتوای صوتی ساده‌تر و ارزان‌تر از تولید محتوای ویدئویی است.

معایب

  1. مخاطبانی که همزمان به چند کار مشغول هستند، ممکن است توجه کافی نداشته باشند و به مراحل بعدی اقدام نکنند
  2. بازاریابی از طریق دستیارهای هوشمند خانگی هنوز در مراحل اولیه است و نیاز به یادگیری و آزمایش دارد.
  3. 3. احتمال بازگشت سریع سرمایه در بازاریابی صوتی کمتر است.

مراحل بعدی

ابتدا اهداف و اولویت‌های خود را مشخص کنید – آیا می‌خواهید یک تبلیغ رادیویی تولید کنید، یک پادکست راه‌اندازی کنید، یا از دستیارهای هوشمند خانگی بهره ببرید؟ سپس به مخاطبان هدف خود و مکان‌هایی که وقت خود را در آنجا سپری می‌کنند، فکر کنید. بهترین کانال را انتخاب کنید و روی آن تمرکز کنید. همچنین می‌توانید از محتوای موجود خود به شیوه‌ای جدید استفاده کنید.

بازاریابی با استفاده از چت‌بات‌ها

چت‌بات‌ها ابزاری برای تعامل با مشتریان در وب‌سایت‌ها، رسانه‌های اجتماعی و برنامه‌های پیام‌رسان هستند. این ربات‌ها می‌توانند به سؤالات مشتریان پاسخ دهند، اطلاعات لازم را ارائه دهند و کاربران را در مسیر خرید راهنمایی کنند. بازاریابی از طریق چت‌بات‌ها مزایا و معایب خاص خود را دارد که بستگی به میزان تطابق آن با اهداف کسب‌وکار شما و ترجیحات مشتریان دارد. در ادامه، به برخی از این مزایا و معایب اشاره می‌شود:

مزایا:

  1. دسترسی 24 ساعته: چت‌بات‌ها می‌توانند در هر زمانی از شبانه‌روز به درخواست‌های مشتریان پاسخ دهند و با ارائه خدمات خارج از ساعات کاری معمولی، رضایت و تعامل مشتری را افزایش دهند.
  2. مقرون به صرفه: استفاده از چت‌بات‌ها می‌تواند هزینه‌های پشتیبانی مشتری را کاهش دهد، چرا که این ربات‌ها می‌توانند به طور همزمان به تعداد زیادی از سوالات پاسخ دهند و نیازی به استراحت یا اضافه‌کاری ندارند.
  3. کارایی و سرعت: چت‌بات‌ها قادرند پاسخ‌ها و راه‌حل‌های فوری ارائه دهند، که این امر زمان انتظار مشتریان را کاهش داده و تجربه کاربری بهتری ایجاد می‌کند.
  4. ثبات در پاسخ‌دهی: چت‌بات‌ها اطلاعات و پاسخ‌های یکسان و دقیقی ارائه می‌دهند و از بروز خطای انسانی جلوگیری می‌کنند، که این موضوع به حفظ انسجام برند کمک می‌کند.

معایب:

  1. فقدان همدلی: چت‌بات‌ها توانایی درک عاطفی و ارائه همدلی را ندارند، که این موضوع در مواقعی که نیاز به درک مسائل حساس یا ارائه حمایت عاطفی است، یک نقطه ضعف محسوب می‌شود.
  2. پیچیدگی توسعه: طراحی و تنظیم یک چت‌بات به تخصص فنی و زمان نیاز دارد. آموزش چت‌بات برای مدیریت سناریوهای مختلف می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.
  3. وابستگی به فناوری: بازاریابی چت‌بات به فناوری وابسته است و در صورتی که این فناوری دچار مشکل شود، ممکن است تجربه کاربری ضعیفی ایجاد کند و منجر به نارضایتی مشتریان شود.
  4. ترجیحات کاربر: برخی از مشتریان ترجیح می‌دهند با یک انسان واقعی صحبت کنند، به خصوص در مواردی که سوالات پیچیده دارند یا نیاز به حمایت عاطفی دارند.
  5. تعاملات از پیش تعیین‌شده: پاسخ‌های چت‌بات‌ها بر اساس اسکریپت‌های از پیش تعریف‌شده است، که این موضوع ممکن است باعث کاهش اصالت تعاملات شود. چت‌بات‌ها ممکن است نتوانند زبان‌های عامیانه، لهجه‌های محلی یا تفاوت‌های فرهنگی را به درستی درک کنند، که این امر می‌تواند منجر به سوء تفاهم شود.

 

سیستم بازاریابیمزایامعایب
بازاریابی بومیارتباط با گروهی خاص ، اثر بخشی بالا ، اعتماد بالای برخی افرادهزینه بالا ، غیر قابل پیگیری بودن ، ارتباط یک طرفه
سئوهزینه کمتر در طولانی مدت ، ترافیک ثابت و پایدار ، افزایش اعتبار برندنیازمند صبوری بالا ، رقابت بسیار شدید ، نیازمند تلاش مداوم

روابط عمومی آنلاین و مدیریت شهرت

روابط عمومی آنلاین به مدیریت حضور و تصویر عمومی یک شرکت در فضای مجازی می‌پردازد. این فرآیند شامل نظارت بر رسانه‌های اجتماعی، پاسخ‌گویی به بازخورد مشتریان و ایجاد یک شهرت مثبت آنلاین است. یک استراتژی قوی در روابط عمومی آنلاین می‌تواند به کسب‌وکارها کمک کند تا اعتبار خود را تقویت کنند، اعتماد مشتریان را جلب کنند و اثرات نقدها یا رویدادهای منفی را کاهش دهند.

بازاریابی پیام فوری

در این نوع بازاریابی، از برنامه‌ها و پلتفرم‌های پیام‌رسانی مانند واتس‌اپ، فیس‌بوک مسنجر و اسلک برای ارتباط بلادرنگ با مشتریان استفاده می‌شود. کسب‌وکارها می‌توانند از این پلتفرم‌ها برای ارائه پشتیبانی به مشتریان، ارسال پیام‌های تبلیغاتی و برقراری مکالمات شخصی‌سازی‌شده بهره ببرند. بازاریابی پیام فوری این امکان را فراهم می‌کند که کسب‌وکارها به صورت مستقیم و سریع با مشتریان در ارتباط باشند، تجربه مشتری را بهبود بخشند و در نتیجه فروش را افزایش دهند.

بازاریابی واقعیت مجازی

بازاریابی واقعیت مجازی از فناوری واقعیت مجازی برای خلق تجربیات تعاملی و همه‌جانبه استفاده می‌کند. در این روش، مشتریان در یک محیط مجازی غوطه‌ور می‌شوند، که به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد محصولات یا خدمات خود را به شکلی منحصر به‌فرد و به‌یادماندنی به نمایش بگذارند. این نوع بازاریابی به‌ویژه در صنایعی مانند بازی‌های ویدئویی، املاک و گردشگری بسیار مؤثر است، جایی که تجربیات واقعیت مجازی می‌توانند به طور چشمگیری بر تصمیم‌گیری مصرف‌کنندگان تأثیر بگذارند.

چالش های دیجیتال مارکتینگ

دنیای دیجیتال چالش‌های منحصر به فردی برای بازاریابان به وجود آورده است. به عنوان مثال، کانال‌های دیجیتال با سرعتی فوق‌العاده گسترش می‌یابند و بازاریابان نیاز دارند تا به آنها روی بیاورند و نحوه استفاده موثر از آنها را پیدا کنند. همچنین، تجزیه و تحلیل و استفاده از حجم عظیمی از داده‌هایی که از طریق این پلتفرم‌ها به دست می‌آید، چالش‌هایی برانگیز برای بازاریابان هستند.

به نظر می‌رسد مهم‌ترین چالش این است که مصرف‌کنندگان به طور روزافزونی در تبلیغات دیجیتال و سایر محتواهای پرحجم حواس‌پرت می‌شوند، که باعث می‌شود جلب توجه آن‌ها بیش از پیش دشوار شود.

آژانس دیجیتال مارکتینگ چیست؟

یک آژانس دیجیتال مارکتینگ یک شرکت است که به طور اختصاصی بازاریابی برای مصرف‌کنندگان یا کسب و کارها را از طریق کانال‌های دیجیتال انجام می‌دهد. این شامل ایجاد و اجرای کمپین‌هایی برای مشتریان از طریق رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات پرداخت به ازای کلیک، تولید ویدیوها، طراحی وب‌سایت‌های سفارشی و وردپرسی و سایر ابزارهای دیجیتال می‌شود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سایت های وردپرسی بهتر است محتوای وردپرس چیست را مطالعه بفرمایید.

سئو در دیجیتال مارکتینگ چیست؟

سئو یا بهینه‌سازی موتور جستجو، مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و استراتژی‌هایی است که شرکت‌ها برای افزایش ترافیک وب‌سایت خود و بهبود رتبه آن در نتایج جستجوها استفاده می‌کنند. هرچه وب‌سایت در صفحه نتایج جستجو بالاتر قرار بگیرد، احتمال دیده شدن توسط مصرف‌کنندگان و بالقوه کلیک بر روی آن بیشتر می‌شود.

بازاریابی اینترنتی چیست؟

بازاریابی اینترنتی به شکل فنی، نوعی بازاریابی است که به صورت انحصاراً در فضای اینترنت انجام می‌شود. این به عنوان یک زیرمجموعه از بازاریابی دیجیتال شناخته می‌شود که از انواع مختلفی از پلتفرم‌های دیجیتال از جمله اینترنت برای دستیابی به مخاطبان مورد نظر استفاده می‌کند.

چگونه می توانید یک بازاریاب دیجیتال شوید؟

برای تبدیل شدن به یک بازاریاب دیجیتال، نیاز به مهارت‌های نوشتاری قوی و مدیریت رسانه‌های اجتماعی، همراه با درک خوبی از تجزیه و تحلیل داده‌ها دارید. برای بیشتر موقعیت‌های کاری بازاریابی دیجیتال، معمولاً مدرک لیسانس مورد نیاز است. همچنین، شما می‌توانید در دوره‌های آموزشی بازاریابی دیجیتال شرکت کنید یا در بوت‌کمپ‌های دیجیتال مشارکت داشته باشید. همچنین، گذراندن دوره‌های کارآموزی در این حوزه می‌تواند به شما کمک کند. در حالی که داشتن مدرک کارشناسی ارشد در بازاریابی دیجیتال ممکن است مفید باشد، اما به طور ضروری نیست.

 

چه مهارت هایی در دیجیتال مارکتینگ مورد نیاز است؟

برای موفقیت یک بازاریاب در نقل و انتقال داستان یک شرکت یا محصول به مشتریان بالقوه، مهارت‌های ارتباطی قوی بسیار حیاتی هستند. همچنین، تسلط بر تجزیه و تحلیل داده‌ها اساسی است تا بتوانید بفهمید که یک کمپین بازاریابی چقدر موفق بوده است و کجا می‌توان بهبود ایجاد کرد. به علاوه، مهارت در استفاده از رسانه‌های اجتماعی نیز از جمله ضروریات این حوزه است.

 

تعصب ضمنی در بازاریابی دیجیتال چیست؟

سوگیری ضمنی که به عنوان سوگیری ناخودآگاه نیز شناخته می‌شود، به پیام‌هایی اشاره دارد که به طور ناخواسته کلیشه‌های منفی یا نگرش‌های تحقیرآمیز را نسبت به گروه‌های خاص منتقل می‌کنند. در سال‌های اخیر این موضوع در حوزه‌های تبلیغات و بازاریابی مورد توجه ویژه‌ای قرار گرفته است. در بازاریابی دیجیتال، این نوع سوگیری ممکن است به سادگی در انتخاب عکس‌های استوک برای یک کمپین بازاریابی نمایان شود. به عنوان مثال، شرکت‌ها ممکن است بدون فکر کردن به این موضوع، از تصاویر افراد سفیدپوست دگرجنس‌گرا استفاده کنند و در عین حال افراد سیاه‌پوست، بومی و دیگر رنگین‌پوستان را به همراه افرادی با تیپ‌های بدنی و توانایی‌های مختلف کنار بگذارند. در حالی که بازاریابان دیجیتال اغلب از الگوریتم‌های ظاهراً بی‌طرفانه برای ایجاد کمپین‌های خود بهره می‌برند، این الگوریتم‌ها توسط انسان‌هایی طراحی می‌شوند که ممکن است تعصبات ناخودآگاه خود را به آن‌ها منتقل کنند.

 

مزایای دیجیتال مارکتینگ

بازاریابی دیجیتال اساساً به این دلیل محبوب شده است که مخاطبان زیادی را جذب می کند، اما چندین مزیت دیگر را نیز ارائه می دهد .

 

دامنه وسیع جغرافیایی

وقتی تبلیغی را به صورت آنلاین ارسال می کنید، مردم می توانند آن را بدون توجه به جایی که هستند ببینند (با فرض اینکه تبلیغ خود را محدود نکرده باشید). این یک راه آسان برای گسترش دامنه شرکت شما است.

 

کارایی هزینه

دیجیتال مارکتینگ نه تنها نسبت به بازاریابی سنتی به مخاطبان بیشتری دسترسی پیدا می کند، بلکه هزینه های کمتری نیز دارد. هزینه های سربار برای آگهی های روزنامه، تبلیغات تلویزیونی و سایر گزینه های بازاریابی سنتی می تواند بالا باشد. همچنین کنترل کمتری روی اینکه آیا گروه های هدف شما حتی این پیام ها را خواهند دید یا خیر، دارید.

در بازاریابی دیجیتال، تا زمانی که وبلاگ شما فعال است، تنها یک قطعه محتوا برای جذب بازدیدکنندگان به سمت وبلاگ شما کافی است. می‌توانید یک کمپین بازاریابی ایمیلی ایجاد کنید که پیام‌هایی را برای فهرست‌های مشتریان خاص در یک برنامه زمانی خاص ارسال می‌کند و در صورت لزوم تغییر آن زمان‌بندی یا محتوا را آسان می‌کند.

وقتی همه را جمع می‌کنید، بازاریابی دیجیتال به شما انعطاف‌پذیری بیشتری می‌دهد و منجر به هزینه‌های تبلیغاتی شما می‌شود.

 

نتایج قابل سنجش

برای اطمینان از کارایی استراتژی بازاریابی خود، باید بفهمید که این استراتژی برای چند نفر جذاب است و چه مقدار درآمد ایجاد می‌کند. اما این چگونه در یک استراتژی بازاریابی غیر دیجیتال عمل می‌کند؟

همیشه می‌توانید از روش سنتی استفاده کنید و از هر مشتری بپرسید “چگونه با ما آشنا شدید؟”. متأسفانه، این روش در همه صنایع کاربرد ندارد. بسیاری از شرکت‌ها فرصت برقراری گفتگوی شخصی با مشتریان خود را ندارند و نظرسنجی‌ها همیشه نتایج دقیقی را ارائه نمی‌دهند.

اما در بازاریابی دیجیتال، نظارت بر نتایج بسیار آسان‌تر است. نرم‌افزارها و پلتفرم‌های بازاریابی دیجیتال به‌طور خودکار تعداد تبدیل‌ها را که ممکن است شامل نرخ باز شدن ایمیل، بازدید از صفحه اصلی یا خریدهای مستقیم باشد، ردیابی می‌کنند.

 

شخصی سازی آسان تر

بازاریابی دیجیتال به شما این امکان را می‌دهد که اطلاعات مشتریان را به گونه‌ای جمع‌آوری کنید که بازاریابی آفلاین قادر به انجام آن نیست. داده‌هایی که به صورت دیجیتالی جمع‌آوری می‌شوند، اغلب بسیار دقیق‌تر و خاص‌تر هستند.

تصور کنید که می‌خواهید خدمات مالی ارائه دهید و پیشنهادات ویژه‌ای را برای افرادی که محصولات شما را مشاهده کرده‌اند ارسال کنید. شما می‌دانید که اگر پیشنهاد را مطابق با علایق آن شخص تنظیم کنید، نتایج بهتری خواهید گرفت، بنابراین تصمیم می‌گیرید دو کمپین آماده کنید. یکی برای خانواده‌های جوانی که محصولات بیمه عمر شما را مشاهده کرده‌اند و دیگری برای کارآفرینانی که پیشنهادات بازنشستگی شما را بررسی کرده‌اند.

چگونه می‌توانید همه این داده‌ها را بدون ردیابی خودکار جمع‌آوری کنید؟ چند تماس تلفنی باید بگیرید؟ چند پروفایل مشتری باید مرور کنید؟ و چگونه می‌فهمید که چه کسی بروشور ارسالی شما را خوانده است و چه کسی نخوانده است؟

با بازاریابی دیجیتال، شما تمامی این اطلاعات را به راحتی در دسترس دارید.

 

ارتباط بیشتر با مشتری

بازاریابی دیجیتال به شما این امکان را می‌دهد که در زمان واقعی با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید. از همه مهم‌تر، این فرصت را فراهم می‌کند تا مشتریان نیز با شما تعامل داشته باشند.

به استراتژی رسانه‌های اجتماعی خود فکر کنید. وقتی مخاطبان شما آخرین پست شما را می‌بینند، بسیار خوب است، اما وقتی روی آن نظر داده می‌شود یا به اشتراک گذاشته می‌شود، حتی بهتر است. این به معنای مکالمات بیشتر درباره محصول یا خدمات شما و همچنین افزایش دیده شدن زمانی است که شخصی به مکالمه می‌پیوندد.

تعامل برای مشتریان شما نیز مفید است. درگیری آن‌ها زمانی افزایش می‌یابد که در داستان برند شما شرکت کنند. این حس تعلق می‌تواند وفاداری قوی‌تری به برند ایجاد کند.

 

تبدیل‌های ساده و راحت

بازاریابی دیجیتال به مشتریان شما این امکان را می‌دهد که بلافاصله پس از دیدن تبلیغ یا محتوای شما اقدام کنند. در تبلیغات سنتی، فوری‌ترین نتیجه‌ای که می‌توانید انتظار داشته باشید، یک تماس تلفنی است که مدت کوتاهی پس از دیدن تبلیغ توسط کسی انجام می‌شود. اما چند بار پیش می‌آید که کسی هنگام شستن ظرف‌ها، رانندگی در بزرگراه یا به‌روزرسانی اطلاعات در محل کار، وقت تماس با یک شرکت را داشته باشد؟

با بازاریابی دیجیتال، مشتریان می‌توانند روی یک لینک کلیک کنند یا یک پست وبلاگ را ذخیره کنند و بلافاصله در مسیر قیف فروش قرار بگیرند. ممکن است آن‌ها فوراً خرید نکنند، اما با شما در تماس خواهند بود و این فرصت را به شما می‌دهند تا بیشتر با آن‌ها تعامل داشته باشید.

 

رشد از طریق بازاریابی دیجیتال

بازاریابی دیجیتال باید یکی از محورهای اصلی استراتژی کلی هر شرکت باشد. هیچ‌گاه راهی به این اندازه پایدار برای ارتباط با مشتریان وجود نداشته است و هیچ چیز دیگری سطح شخصی‌سازی که داده‌های دیجیتال می‌توانند ارائه دهند را فراهم نمی‌کند. هرچه بیشتر از امکانات بازاریابی دیجیتال استفاده کنید، بیشتر می‌توانید پتانسیل رشد کسب‌وکار خود را درک کنید.

چرا بازاریابی دیجیتال مهم است؟

برای موفقیت، کسب‌وکارها باید راه‌های مؤثری برای اطلاع‌رسانی درباره محصولات و خدمات خود پیدا کنند، و این کار هیچ‌گاه به اندازه امروز چالش‌برانگیز نبوده است. مصرف‌کنندگان با انتخاب‌های بیشتری از سوی ارائه‌دهندگان متعدد مواجه هستند و همه در تلاشند تا توجه آن‌ها را جلب کنند. ارائه محتوای جذاب در پلتفرم‌های بازاریابی دیجیتال یکی از راه‌های متمایز شدن از رقبا است.

یکی دیگر از دلایل اهمیت بازاریابی دیجیتال برای کسب‌وکارها این است که مشتری ایده‌آل شما در این فضا حضور دارد. به گفته کارشناسان تحقیقاتی Statista، تا سال 2023، 5.19 میلیارد کاربر اینترنت و 4.88 میلیارد کاربر رسانه‌های اجتماعی در سراسر جهان وجود دارد. به طور متوسط، کاربران اینترنت روزانه شش ساعت و 40 دقیقه را آنلاین می‌گذرانند.

این مخاطبان آنلاین فعال، فرصت‌های فوق‌العاده‌ای را برای کسب‌وکارها فراهم می‌کنند تا محصولات و خدمات خود را به نمایش بگذارند. بازاریابی دیجیتال فرصت‌های بی‌شماری را برای ارتباط با مشتریان بالقوه ارائه می‌دهد و بخش ضروری از ترکیب بازاریابی تقریباً هر کسب‌وکاری است.

 

بهترین روش های بازاریابی دیجیتال

بازاریابی دیجیتال می‌تواند به‌طور مؤثری نتایج کسب‌وکار را ایجاد کند، اما برای دستیابی به موفقیت باید عوامل کلیدی را درک کنید. با پیروی از بهترین شیوه‌های بازاریابی دیجیتال، احتمال دستیابی به نتایج مطلوب افزایش می‌یابد. در ادامه به برخی از این روش‌ها اشاره می‌کنیم:

 

اهداف بازاریابی دیجیتال خود را تعیین کنید

پیش از شروع هر نوع بازاریابی دیجیتال، باید اهداف SMART (خاص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان‌دار) خود را تعیین کنید. به طور مشخص، چه چیزی می‌خواهید به دست آورید؟ برخی از اهداف اصلی بازاریابی دیجیتال شامل موارد زیر است:

  • افزایش ترافیک وب‌سایت
  • ایجاد آگاهی از برند
  • تقویت تعامل برند
  • شناخته شدن به‌عنوان یک متخصص در صنعت خود
  • ایجاد سرنخ‌های واجد شرایط بیشتر
  • گسترش پایگاه داده ایمیل‌های احتمالی
  • افزایش فروش

 

مخاطب هدف خود را مشخص کنید

پیش از انتخاب کانال‌های بازاریابی دیجیتال و استراتژی‌های بازاریابی محتوا، باید مخاطبان مشخصی را در ذهن داشته باشید. در غیر این صورت، خطر ایجاد پیام‌ها یا استفاده از تاکتیک‌های ناکارآمد را خواهید داشت.

تعریف مخاطب هدف با شناسایی ویژگی‌های مشترک آن‌ها آغاز می‌شود. این ویژگی‌ها شامل سن، جنسیت، سطح درآمد، تحصیلات، مکان جغرافیایی، علایق و الگوهای خرید می‌شود. سپس باید مشکلات خاصی که مخاطبان با آن مواجه هستند یا نیازهای مبرمی که دارند را شناسایی کنید. هنگامی که مخاطب هدف خود را به‌وضوح تعریف کردید، می‌توانید پیام‌های بازاریابی دیجیتال را توسعه دهید که نشان می‌دهد چگونه کسب‌وکار شما مشکلات آن‌ها را حل می‌کند یا نیازهایشان را برآورده می‌سازد.

 

بودجه بازاریابی دیجیتال خود را تعیین کنید

تعیین بودجه برای بازاریابی دیجیتال به شما کمک می‌کند تا از هزینه‌های اضافی یا ناکافی جلوگیری کنید. داشتن اهداف بازاریابی مشخص و معیارهای موفقیت، تضمین می‌کند که هزینه‌های بازاریابی دیجیتال شما به درستی هدایت شود.

می‌توانید بودجه‌ای خاص برای هر کانال دیجیتال یا بودجه‌ای کلی برای تمامی تلاش‌ها تعیین کنید. برای ایجاد یک بودجه قوی، مدیریت صحیح هزینه‌های بازاریابی دیجیتال بسیار مهم است. اطمینان حاصل کنید که فناوری‌های مورد نیاز برای اجرای استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال خود، از جمله SEO، نرم‌افزار بازاریابی ایمیلی، خدمات میزبانی وب‌سایت و ابزارهای مدیریت رسانه‌های اجتماعی را در نظر بگیرید.

اگر قصد انجام تبلیغات PPC را دارید، باید هزینه‌های مربوط به پلتفرم‌هایی که می‌خواهید استفاده کنید را بررسی کنید. هزینه‌های PPC به پلتفرم خاصی وابسته است و گوگل و اکثر کانال‌های رسانه‌های اجتماعی اطلاعات جامعی درباره هزینه‌های PPC در پورتال‌های تبلیغاتی خود ارائه می‌دهند.

سایر هزینه‌هایی که ممکن است لازم باشد در بودجه بازاریابی دیجیتال خود لحاظ کنید شامل خدمات بازاریابی مانند کپی‌نویسی، فیلم‌برداری و طراحی است. اگر بودجه شما اجازه می‌دهد، می‌توانید با یک آژانس بازاریابی همکاری کنید که هزینه آن بین 75 تا 300 دلار در ساعت است. اگر بودجه محدودی دارید، ممکن است بخواهید فریلنسرهایی از سایت‌های معروف مانند Upwork، Fiverr و Freelancer.com استخدام کنید که هزینه آن‌ها حداقل 15 دلار در ساعت است.

 

روش های بازاریابی دیجیتال خود را انتخاب کنید

بسیاری از کسب و کارها با راه‌اندازی یک وب‌سایت شرکتی، اولین گام خود را در جهت بازاریابی دیجیتال می‌گذارند. انتخاب روش‌های دیجیتال مارکتینگ مناسب بستگی به نوع محصول یا خدمات شما، مکانی که مخاطب ایده‌آل شما وقت خود را می‌گذراند، و بودجه‌ای که برای بازاریابی دیجیتال در نظر دارید، دارد. از جمله تکنیک‌های محبوب بازاریابی دیجیتال می‌توان به رسانه‌های اجتماعی، بهینه‌سازی موتور جستجو (SEO) و بازاریابی ایمیل اشاره کرد، اما ممکن است ترکیب دیگری از این روش‌ها برای دستیابی به بهترین عملکرد در بازار هدف شما مناسب‌تر باشد.

 

ردیابی و تجزیه و تحلیل نتایج

یکی از مزایای بزرگ بازاریابی دیجیتال این است که ردیابی نتایج به نسبت آسان است. پس از تعیین اهداف خود، که انتظار دارید به دست آورید، می‌توانید در مرحله تجزیه و تحلیل بازاریابی دیجیتال، عملکرد خود را در برابر این اهداف بررسی کنید.

برای نظارت بهینه بر داده‌های عملکرد بازاریابی دیجیتال، می‌توانید فرکانس تحلیل را تنظیم کنید، مثلاً روزانه در مراحل ابتدایی یا زمانی که هزینه‌های بازاریابی بالا است، هفتگی یا ماهانه. توجه داشته باشید که نتایج بازاریابی دیجیتال نیاز به زمان و تحلیل دقیق دارند؛ بنابراین، اگر در تلاش‌های اولیه به دست آوردن اهداف بلندمدت نمی‌رسید، انگیزه خود را از دست ندهید. از طریق تحلیل‌های خود، استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال خود را بر اساس داده‌ها و نتایج بهبود دهید و به طراحی بهتری برای آینده بپردازید.

 

خلاصه

استفاده گسترده از رسانه‌های قرن بیست و یکم باعث شده است که بازاریابان برای کمپین‌های خود بر پلتفرم‌های دیجیتال تأکید بیشتری داشته و گاهاً استراتژی‌های انحصاری را برای جذب مخاطبین پیاده‌سازی کنند. بازاریابی دیجیتال، هرچند از بسیاری از تکنیک‌های مشابه بازاریابی سنتی نظیر چاپ، تلویزیون و رادیو استفاده می‌کند، اما دارای ابزارهای خاص و منحصر به فرد خود است که برای موفقیت لازم است بازاریابان به آنها تسلط داشته باشند.

سوالات متداول

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ به معنای استفاده از ابزارهای دیجیتال مانند وب‌سایت‌ها، اپلیکیشن‌ها، دستگاه‌های تلفن همراه، شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو برای تبلیغ و فروش محصولات و خدمات است. این نوع بازاریابی شامل اصول مشابه با بازاریابی سنتی است و اغلب به عنوان یک روش مکمل برای ارتباط بهتر با مشتریان و درک رفتار آن‌ها استفاده می‌شود. بسیاری از شرکت‌ها تکنیک‌های بازاریابی سنتی و دیجیتال را در استراتژی‌های خود ترکیب می‌کنند.

تفاوت بین بازاریابی B2C و B2B چیست؟

تفاوت بین بازاریابی B2C و B2B در مخاطب هدف است. بازاریابی B2C مستقیماً بر مصرف کننده ای متمرکز است که محصول یا خدمات شما را خریداری می کند. کمپین های بازاریابی B2B بر روی افراد یا تیم هایی تمرکز می کنند که برای یک سازمان بزرگتر تصمیم گیری می کنند. از آنجایی که هر دو نوع بازاریابی مخاطبان متفاوتی را هدف قرار می دهند، رویکردهای متفاوتی برای اثربخشی هر یک مورد نیاز است.

نمونه ای از بازاریابی B2B و B2C چیست؟

در بازاریابی B2B، کمپین ها به سمت شرکت ها و سازمان ها هدایت می شوند تا مشتریان فردی. نمونه ای از بازاریابی B2B زمانی است که یک شرکت ابزارهای بازاریابی ایمیلی را به آژانس های بازاریابی دیجیتال می فروشد. در بازاریابی B2C، کمپین ها بر روی دستیابی به مشتریان تمرکز دارند. نمونه ای از بازاریابی B2C زمانی است که یک نمایندگی خودرو وسایل نقلیه را به یک مصرف کننده یا یک خانواده می فروشد.

چرا B2C بهتر از B2B است؟

B2C بهتر از B2B نیست و B2B بهتر از B2C نیست. تفاوت های ظریفی بین بازاریابی B2C و B2B وجود دارد و درک این تفاوت ها برای موفقیت بسیار مهم است. مخاطبان B2C و B2B به طور مشخص متفاوت هستند، به این معنی که استراتژی ها و تاکتیک های مورد استفاده برای دستیابی به آنها متفاوت است.

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *